۱٫ آخرین باری که یه نفر از من اجازه گرفت سه ماه پیش بود. کنار خیابون تکیه داده بودم به ماشین صاحابش اومد گفت: مهندس، اجازه میدین ما بریم؟
۲٫ دوتا برنج هندی تو بشقابم پیدا کردم چسبیده بودن بهم ، فک کنم داداش بودن همو پیدا کردن.
۳٫ یه سریا هستن تا میشینن تو ماشینت زرتی میگن بیا این فلش منو بزن آهنگاش قشنگه. تحمل کردن اینجور آدما ازتحمل کردن آهنگای مزخرف فلششون سخت تره.
۴٫ توی اولدترافورد بسته مشکوک پیدا شده ورزشگاه رو تخلیه کردن. چقد سوسولن اینا! اگه تو ایران بود نهایتا بسته رو خارج می کردن.
.